خطاطی كه با خط خوش مشق شهادت نوشت

خبرنگار:

طاهره حاجی مزدارانی
خواهر شهید فردین عمرانی در گفتگویی به مناسبت سالروز شهادت شهید فردین عمرانی خاطرات زندگی برادرش را بازگو کرد.

به گزارش پایگاه خبری تورنه، فاطمه عمرانی در گفت و گو با خبرنگار با بيان اينكه برادرش فردی متدين، انقلابی، ولایی و متعهد بود كه برای خانواده و مردم و همسایه ها احترام و ارزش فراوانی قائل بود اظهار داشت: در سال ۱۳۶۵ درست یک سال قبل از اعزام شدنش به جبهه برای تحویل سال به رسم هر سال باید با پارچ آب و قرآن و سبزه از منزل به حرم امامزاده اسماعیل(ع) می رفت و بعد از تحویل سال به جمع خانواده برمی گشت، اما از فردین خبری نبود!

وی ادامه داد: بالاخره آمد پرسیدیم کجا بودی؟! مردیم از نگرانی، گفت: ماشین همسایه زیر پل راه‌آهن توی گل گیر کرد کمکش کردم؛ شرمنده شما را نگران کردم و سال نو با لباس گلی به خدمتتان آمده ام.

خواهر شهید عمرانی افزود: ایشان سریعاً لباس هایش را عوض کرد البته همیشه برای نماز جمعه این کار را انجام می‌داد؛ جمعه ها بیدار می‌شد استحمام می کرد موهایش را شانه میزد و می‌گفت: برای نماز بایدخیلی مرتب باشیم.

وی گفت: ایشان علاوه بر اینکه از ایمان قلبی کامل برخوردار بود؛ حق الله و حق الناس را رعایت می کرد؛ برای کمک و خدمت به مردم و همسایه ها نیز از خود می گذشت.

خواهر شهيد با بيان اينكه برادرش برای خطاطی اعزام شده بود يادآور شد: موقعی که به عنوان خطاط به خط مقدم رفت؛ همین رفتارها او را ثابت کرد و وسیله ای شد که سال ۶۶ وقتی برای خط مقدم نیروی داوطلب می خواستند؛ پذیرفته شد و در ۲۸ فروردین سال ۱۳۶۶ به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

وی در ادامه ی خاطراتش گفت: چند روز قبل از شهادت فردین عزیز یکی از برادرزاده هایم پا به دنیا گذاشت؛ روز شهادت ایشان یعنی ۲۸ فروردین مصادف شد با مراسم روز ده نوزاد، همه ی خانواده به اتفاق مادر در منزل برادر برای انجام مراسم دعوت بودیم اما پدر به بهانه ی بیل زدن باغچه تشریف نیاورد.

عمرانی گفت: بنده از طرف خانواده مأمور شدم، برای پدر غذا ببرم وقتی به منزل رسیدم پدر را در رخت خواب مشاهده کردم؛ با نگرانی پرسیدم چه اتفاقی افتاد؟! گفت: نمیدانم چرا حالم خوب نیست احساس درد شدید در دلم دارم.

اين خواهر صبور ادامه داد: ساعت یک و نیم بعد از ظهر بود درست همان لحظه و روزی که فردین جان به درجه شهادت نائل آمد و پدر بدون اطلاع از شهادت فرزندش کیلومترها دور از فرزندش درست در ناحیه ترکشی که به فردین خورد احساس درد میکرد و این ثابت میکند که پدران واقعاً ارتباط قلبی با فرزندانشان دارند.

خواهر بزرگ شهید عمرانی درباره چگونگی فوت پدرش می گوید: پدر بعد از شهادت فردین یعنی درست یکسال بعد وصیت نامه ای نوشت و در وصیت نامه اش نوشت: فرزندان عزیزم من بزودی این دنیا را ترک خواهم کرد و مراسم چهلمم مصادف میشود با سالگرد شهادت فردین جان، پدر از روز پرواز و دیدار فرزندش با خبر بود و این اتفاق به حقیقت پیوست.

وی در پایان خاطراتش گفت: این قسمتی از خاطراتی بود که هم زیباست هم درس عبرت، با یادآوری این خاطره ها یاد آن عزیزان را گرامی می داریم و برایشان علو درجات را از خداوند متعال خواهانیم.

شهید فردین عمرانی، دوم فروردین 1349 در شهرستان فیروزکوه دیده به جهان گشود. پدرش علی، در سازمان آموزش و پرورش کار می کرد و مادرش هاجر نام داشت. دانش آموز سوم راهنمایی بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیست و هشتم فروردین 1366، در سردشت توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به کمر، شهید شد. پیکر او را در گلزار شهدای فیروزکوه به خاک سپردند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا